آخرین ارسال های انجمن

عنوان	پاسخ	بازدید	توسط
گریتینگ چیست؟	11	394	kian2137
بهترین روش برای جمع آوری آب های سطحی چیست؟	0	21	kian2137
جراح ستون فقرات در سنندج	0	18	kian2137
چرا استفاده از لیوان کاغذی بهتر بود ؟	0	58	sj-cup
گاتر چیست ؟	0	66	gutterparking
سوئیچ شبکه دی لینک DES1100-26MPP	0	67	mikrotikhaplite
سوئیچ شبکه سیسکو WS-C2960S-48PS-L	0	66	mikrotikhaplite
سوئیچ شبکه HRUI مدل HR901-AF-821GNS	0	65	mikrotikhaplite
سوئیچ شبکه HRUI مدل HR901-AFG-82NS	0	62	mikrotikhaplite
سوئیچ شبکه HRUI مدل HR901-AF-1621GS-200	0	61	mikrotikhaplite
سوئیچ شبکه HRUI مدل HR901-AF-1621GS-300	0	68	mikrotikhaplite
سوئیچ شبکه HRUI مدل HR901-AFG-162S-300	0	66	mikrotikhaplite
سوئیچ شبکه دی لینک DGS1008MP	0	60	mikrotikhaplite
سوئیچ شبکه دی لینک DES1210-28P	0	54	mikrotikhaplite
سوئیچ شبکه دی لینک DES-F1016P-E	0	64	mikrotikhaplite
سوئیچ شبکه دی لینک DGS1100-26MP	0	65	mikrotikhaplite
سوئیچ شبکه دی لینک DES1100-26MPP	0	53	mikrotikhaplite
سوئیچ شبکه دی لینک DGS1100-24P	0	59	mikrotikhaplite
سوئیچ شبکه تی پی لینک TL-SF1008D	0	49	mikrotikhaplite
سوئیچ شبکه دی لینک DES-1008C	0	68	mikrotikhaplite

12 3 4 5 6 7 8 9...85 86 »

کلاس بدنسازی

          anis 
            بازدید : 350
          پنجشنبه 21 خرداد 1394
           نظرات (0)
        

کلاس بدنسازی

مایکل، راننده اتوبوس شهری، مثل همیشه اول صبح اتوبوسش را روشن کرد و در مسیر همیشگی شروع به کار کرد. در چند ایستگاه اول همه چیز طبق معمول بود و تعدادی مسافر پیاده می شدند و چند نفر هم سوار می شدند. در ایستگاه بعدی، یک مرد با هیکل بزرگ، قیافه ای خشن و رفتاری عجیب سوار شد او در حالی که به مایکل زل زده بود گفت: «تام هیکل پولی نمی ده!» و رفت و نشست. مایکل که تقریبا ریز جثه بود و آدم ملایمی هم بود چیزی نگفت اما راضی هم نبود.

روز بعد هم دوباره همین اتفاق افتاد و مرد هیکلی سوار شد و با گفتن همان جمله، رفت و روی صندلی نشست. روز بعد و روز بعد… این اتفاق که به کابوسی برای مایکل تبدیل شده بود خیلی او را آزار می داد. بعد از مدتی مایکل دیگر نمی تواست این موضوع را تحمل کند و باید با او برخورد می کرد. اما چه طوری از پس آن هیکل بر می آمد؟ بنابراین در چند کلاس بدنسازی، کاراته و جودو و … ثبت نام کرد.

در پایان تابستان، مایکل به اندازه کافی آماده شده بود و اعتماد به نفس لازم را هم پیدا کرده بود. بنابراین روز بعدی که مرد هیکلی سوار اتوبوس شد و گفت: «تام هیکل پولی نمی ده!» مایکل ایستاد، به او زل زد و فریاد زد: «برای چی؟» مرد هیکل با چهره ای متعجب و ترسان گفت: «تام هیکل کارت استفاده رایگان داره.»